سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























شاعرانه های اصفهانی

معشوق من تنها "عشق" توست که بر تارک قلبم خودنمایی میکند

و تنها "خیال "توست که در گنجینه ذهنم همچون" مرواریدی در صدف"

میدرخشد .کاش روزی به میهمانی چشمان خیسم بیایی تا حریر دلم را

فرش زیر پایت کنم بهتر از جانم...


نوشته شده در چهارشنبه 93/11/15ساعت 10:50 صبح توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

ای همه وجودم دفتر شعرهایم پر شده ازتو

سطر سطر دفترم هم عاشقت شدند...

خودنویسم فقط از تو نوشتن را میداند...

آنچنان که اوراق دفترم هم  خیال تمام شدن

ندارند وقتیکه از تو مینویسم...

پس چگونه انتظار داری که من عاشقت نباشم...!!


نوشته شده در چهارشنبه 93/11/15ساعت 10:45 صبح توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

میخواهم از فرشته ای بنویسم که همه زندگی ام در او خلاصه شده

کسی که هرم نفسش به زندگی ام گرما میبخشدو نگاه مهربانش

آرامش را به قلبم هدیه میدهد کسی که نمیتوانم لحظه ای به


نوشته شده در چهارشنبه 93/11/15ساعت 10:41 صبح توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

وقتی میدانی همه دنیای منی...وقتی میدانی نفسم به نفست بسته است کاش مهربان تر شوی کاش کمی دست دل تنهای مرا بگیری و به دور دست ترین سرزمین ها ببری جایی که فقط من باشم و تو و عاشقانه هایمان...


نوشته شده در چهارشنبه 93/11/15ساعت 10:36 صبح توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

دوستت دارم ای که مرا از کوچه های دلتنگی

به حریم امن قلبت راه دادی و تنها محرم

حرفهای ناگفته دلت کردی؛دوستت دارم چون

از تبار آیینه هایی صاف و زلال و بی غل و غش

تو را دوست دارم چون با همه فرق داری. 


نوشته شده در شنبه 93/11/11ساعت 2:41 عصر توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

خدایا

خدایا به حق کریمان صاحب دلت

به مردان تنهای پر هیبتت

خدایا به اشک یتیمان آزرده ات

خدایا به حق صفای دل عابدت

به تنهایی رند ژولیده موی

به اشک سرازیر چشم تر عاشقت

همه لحظه هامان پر از معصیت

ببخشا تو این بندگان از در رحمتت


نوشته شده در چهارشنبه 93/11/8ساعت 8:36 صبح توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

محبت

ای وای من و وای من و وای من ای یار

ای کاش نمیسوخت مرا طعنه اغیار

میسوزم و میسازم و از یاد روم من

خاکستر عشقم کندت سخت گرفتار

بر باد برفت آنهمه شیدایی و مستی

جانا تو بگو چیست بجز درد و شب تار

ساقی و شراب و می و باده همه سوداست

یارب تو مخواه این دل بیچاره سر دار

گفتیم محبت چو نسیمی بنوازد دل ما را

غافل که بود سهم دل غمزده دوری و غم یار


نوشته شده در چهارشنبه 93/11/8ساعت 8:30 صبح توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

استاد شعرها و غزل های من سلام

تنهاترین مخاطب احساس من سلام

 

هر روز محو غزلهای تو می شوم

زیباترین تبلور  رویای من سلام

 

می خواستم ببوسمت اما چه خوش خیال

گویی تو مانده ای پس آن واژه سلام

 

صبرم تمام می شود ای نازنین من

ای کاش مالک تو می شدم ای عشق بامرام


نوشته شده در شنبه 93/11/4ساعت 10:44 عصر توسط دختری از اصفهان نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin